تقابل پرسپولیس و استقلال از نظر فنی زیرِ صفر بود و با تساوی به پایان رسید. چمنِ آن تأسفبار بود و از همه مهمتر، هزاران میلیارد در زمین راه رفتند و ۹۰ دقیقهی کسلکننده را برای اهالی فوتبال ساختند و تحویلشان دادند.
به گزارش رویداد ورزشی، از یکی دو هفته قبل، برنامهها مثل همیشه آغاز شد. مصاحبه از بازیکنان استقلال و پرسپولیس، صحبت با پیشکسوتان و در نهایت هم انتشار اخباری از اردوی دو تیم. رقبای سنتی که قرار بود برای یکصد و ششمین بار مقابل هم بازی کنند، سوژهی اصلی رسانهها بودند. ما به کنار اما هواداران دو تیم، چه روزها که نگذراندند و چه لحظهها که نشماردند تا جمعه از راه برسد و تیم محبوبشان وارد زمین شود.
منیر الحدادی میرسد یا نه؟ تکلیف مهران احمدی چه میشود؟ صالح فیکس است یا رامین؟ بیفوما در دربی بازی میکند؟ باکیچ چطور؟ آیا اوسمار، پرسپولیس را تهاجمی به زمین میفرستد؟ ساپینتو چطور؟ اینها پرسشهایی بود که نهتنها در ذهن ما، بلکه مغز تمام هواداران دو تیم، از جوان گرفته تا پیر و از زن گرفته تا مرد را به خود اختصاص داده بود. اگر باور نمیکنید، بروید و سئوال کنید.
کلی انتظار کشیدیم که یک دربی جذاب و تماشایی را ببینیم که همان ابتدای کار، چمن زد توی ذوقمان. همان تصاویری که از دوربینهای هوایی ارسال شد و عمق فاجعه را به ما نشان داد. حتی دایرهی مرکز زمین هم مثل دایره نبود؛ کج و ماوج؛ فقط شبیه به یک دایره. از خطهای محوطهی جریمه هم بهتر است چیزی ننویسیم که مایهی آبروریزی میشود.
به همین سادگیها نمیتوانیم از وضعت نابسامان چمن چشمپوشی کنیم؛ وضعیت چمن را که دیدیم، خیسِ عرق شدیم. از اینکه چرا فوتبال ایران و مهمترین دیدارش در استادیوم آزادی برگزار نمیشود و چه بد که پرسپولیس ورزشگاهی را انتخاب کرده که نهتنها چمناش مخملی نیست، بلکه از بدیهیترین امکاناتِ برگزاری یک بازی بزرگ نیز بیبهره است.
همین ذهنیت، انگار که به بازیکنانِ درونِ زمین نیز سرایت کرد. نه خبری از آن مربع خطرناک استقلال در فاز تهاجمی- متشکل از منیر الحدادی، علیرضا کوشکی، یاسر آسانی و سعید سحرخیزان- بود و نه استارتهای انفجاری وینگرهای سرعتی پرسپولیس. شاید باور نکنید؛ اما هیچ خبری نبود! در بحث فنی هم کچل بودیم، مثل زمینِ بازی. حداقل انتظارمان این بود که بازیکنان یا بهتر بگوییم ستارههای میلیون دلاری کاری کنند تا وضعیت اسفبارِ چمن را از یاد ببریم اما نشد که نشد. حدود ۷ هزار میلیارد سرمایه در زمین بود که اگر نبود هم اتفاقی رخ نمیداد.
استقلال دل بسته بود به حضورِ منیر الحدادی که گویا میدانست در این چمن نباید به آب و آتش بزند. او، نه آنچنان که باید دوید و نه پاسهای تودر و خط کشی شدهاش که در بازیهای اخیر ارسال میکرد را مشاهده کردیم. فقط و فقط نامش در زمین بود؛ شاید برای اینکه دلهره را به اردوی پرسپولیس ببرد و در زمین باشد تا حریف، با تمام بازیکنان به سمت دروازهی آدان حمله نکند.
کوشکی هم از زمانی که لقب «کوشکینیو» را به او دادهاند، انگار که باورش شده برزیلی است. وینگر چپ استقلال، کوچکترین علاقهای به ارسال پاس نداشت و آنقدر دریبل میزد تا یا از زمین خارج شود و یا توپ را به مدافعان حریف بسپارد. اتفاقی که آنسوی زمین برای پرسپولیس رخ داد و اورونوف هم کمتر یاران خودی را دید و به آنها پاس داد. این همه انتظار برای اینکه بیفوما برسد یا نه؟ حالا رسید، آیا کاری کرد؟ برای این عملکرد ضعیف نگران بودید؟
نیازمند با یکی دو سیو و در طرف مقابل، آدان هم با خروجهای مطمئنی که داشت، مردان مهم دربی ۱۰۶ بودند. هر چند دیدیه اندونگ هم درخشید و به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین بازیکن زمین بود. دیداری که از نظر فنی زیرِ صفر بود، با تساوی به پایان رسید، چمنِ آن تأسفبار بود و از همه مهمتر، هزاران میلیارد در زمین راه رفتند و ۹۰ دقیقهی کسلکننده را برای اهالی فوتبال ساختند و تحویلشان دادند. به همین سادگی و همینقدر معمولی.











ثبت دیدگاه